روانشناسی بازار به چه معناست؟
روانشناسی؛ ترس، طمع و احساس شما را کنترل میکند تا حرکتی انجام ندهید که در آینده به خاطر آن پشیمان شوید. براساس نظر و تجربه معاملهگران برنده در سراسر دنیا، یک معاملهگر موفق یا در واقع یک سیستم معاملاتی موفق 60درصد به تسلط روانی معاملهگر، 30درصد مدیریت سرمایه و 10درصد به سبک و روش(یا همان استراتژی معاملاتی و تحلیل) بستگی دارد. اما جالب اینجاست که 95درصد معاملهگران 100درصد انرژی و وقت خود را به همان 10درصد اختصاص میدهند و در پایان نتیجه دلخواه را به دست نمیآورند.
هر معاملهگری میداند که روانشناسی اثرات بزرگی روی عملکرد معاملهگریاش دارد. با این وجود احساسات از راههای بسیار پیچیدهای تصمیمهای معاملهگری ما را تحتتاثیر قرار میدهند و در نگاه اول چندان واضح به نظر نمیرسند.
از بین بردن احتمال به خطر انداختن پول و کاهش سطح ریسک سرمایه به مقداری کمتر، معمولا به شما کمک میکند تا اشتباههای معاملهگری مبتنی بر ترس را کاهش دهید. پس از آنکه اعتماد به نفس لازم را به دست آوردید و به استراتژی معاملاتی خود اعتماد کردید آن وقت میتوانید اندازه معاملات را افزایش دهید تا به حد تحمل خودتان برسید.
در ادامه مهمترین حسهای مشکلساز در معاملهگری را بررسی میکنیم.
1-ترس
ترس یکی از حسهای رایج در معاملهگری است. ترس خود را به شکلهای مختلف در معاملهگری نشان میدهد و میتواند دلیل بسیاری از اشتباهات معاملهگری باشد. ترس از باختن باعث میشود که در شناسایی باخت تاخیر داشته باشید. متعاقب آن ضرر و باخت بیشتری حاصل میشود؛ همچنین ترس از بازگشت سود باعث میشود که معاملهگران معامله را خیلی زود ببندند.
2-طمع
معاملهگرانی که تحت تاثیر طمع قرار میگیرند، بیشتر وقتها به اصول مدیریت ریسک و سرمایه توجهی نمیکنند. همچنین طمع ذهنیت و طرز تفکر قماربازی در معاملهگر را تقویت میکند و این یعنی معاملهگری بدون توجه به قوانین و برمبنای تصمیمهای ضربه زننده.
3-امید
امید، طمع و ترس معمولا پشت سر هم میآیند. معاملهگرانی که در موقعیت بازنده هستند علایمی از امید را هم درخود دارند، این معاملهگران در شناسایی ضرر تاخیر میاندازند و به معامله فرصت بیشتری میدهند چراکه امید دارند جهت حرکت قیمت تغییر کند.
مثال دیگر از امید زمانی است که معاملهگر برای جبران ضرر در معامله قبلی در معامله جدید وارد حجم بزرگتری میشود که با قوانینش انطباق و سنخیت ندارد.
4-هیجان
هرگونه احساس هیجان و اضطراب، در زمانی که در معامله هستید نشانه این است که شما قسمتی از راه را اشتباه رفتهاید. زمانی که مضطرب میشوید، معمولا نشانه این است که موقعیتی با حجم بزرگ گرفتهاید، قوانین خود را نقض کرده و یا نباید در این معامله باشید. اگر سطح اضطراب خود را بررسی کنید و از خود بپرسید چرا احساس اضطراب یا هیجان میکنید، به شما کمک میکند تا از معاملاتی که از همان اول نباید وارد میشدید، خارج شوید.
از تعصب برروی یک نماد خاص بپرهیزید
معاملهگری را در نظر بگیرید که به یک نماد خاص علاقه دارد و باتوجه به تعصبی که به کسب سود از این نماد دارد چشمش را روی همه چی میبندد. مثلا براساس استراتژی باید اقدام به فروش کند اما باز در نگهداری پافشاری میکند یا براساس مدیریت سرمایهای که برای خود درنظر گرفته نباید حجم بیشتری را اضافه کند ولی برای اینکه از حدضرر خود فاصله بگیرد باز هم اصرار به خرید و کم کردن میانگین میکند. در واقع از لحاظ ذهنی پذیرای فروش نیست و با تعصب خود از تصمیم منطقی فاصله میگیرد. یادتان باشد تعصب بیش از اندازه شما به عنوان یک معاملهگر، خیلی وقتها دردسرساز میشود و نمیگذارد واقعیتها را ببینید و مشکلات را برطرف کنید، در نتیجه ضربههای جبرانناپذیزی به بار خواهد آورد.
فرصتهای خوب فقط یکبار رخ نمیدهد!
در بحث روانشناسی بازار توجه به یک نکته دیگر هم حایز اهمیت است؛ فقط افرادی به آرزوها و اهدافشان دست پیدا میکنند که برای رسیدن به آن شرط صبر و ایستادگی را حتی یک لحظه فراموش نکنند. اما چرا معاملهگرها معمولا صبور نیستند و در انجام معامله عجله میکنند؟ واقعیت این است که طمع و زیادهخواهی عامل اصلی عجله در افراد است و همین باعث میشود که معاملهگرها تصور کنند هر موقعیت خوبی که در بازار به وجود میآید، فقط یکبار رخ میدهد و دیگر قرار نیست پیدا شود و به خاطر همین دیدگاه که لیاقت سود بیشتری از بازار را دارند با زیرپا گذاشتن تمام قوانین معاملاتیشان به سرعت وارد معامله میشوند که یک وقت جا نمانند. اما برای اینکه در هیاهو و هیجانهایی که در بازار و معاملهگری وجود دارد بتوانید خودتان را تبدیل به یک معاملهگر صبور کنید باید آرامش داشته باشید و خونسردی خودتان را حفظ کنید تا بتوانید با تمرکز بالا بهترین فرصتها را شکار کنید.
با توجه به نکتههای عنوان شده در بالا سعی کنید همیشه اصولی وارد معامله شوید و به درستی هم آن را ترک کنید. البته هرچه تجربهتان زیاد میشود و حس اعتماد به نفس واقعیتان بالا میرود، دیگر این اجازه را به خودتان نمیدهید که وارد هر معاملهای شوید، زیرا بازار را میشناسید، خودتان را باور دارید و سعی میکنید با استراتژی صحیح جلو بروید.
سخن پایانی
همواره در معامله حوصله کنید و موقعیت را بسنجید و ببینید که باید وارد معامله بشوید یا کماکان باید منتظر فرصتهای مناسبتری بمانید. البته صبر و احتیاط زیاد هم شجاعت شما را کاهش میدهد، چون بالاخره یک معاملهگر باید شجاعت لازم برای ریسککردن را داشته باشد، پس در واقع احتیاط و شجاعت شما باید همیشه مکمل هم در دو کف ترازو باشند تا بهترین نتیجه را برای شما رقم بزنند.